کد مطلب:36695 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:110

اذن خداوند، بشر را به دعا، در ساختار روانی خاص آدمیان متجلی











البته این اذن تنها اذن زبانی نیست یعنی چنین نیست كه پیامبران خداوند از جانب او به ما خبر داده باشند كه شما مجاز به دعا كردن هستید و خواندن خدا گناه نیست و موجب خشم او نخواهد بود، در واقع این اذن خداوند همان ساختاری است كه به روان آدمیان بخشیده است.

اگر برای جهان غایتی قائل باشیم و فعل خدا را عبث ندانیم، این استنتاجات كاملا رواست. اگر خدا به ما دست و پا داده، یعنی، اجازه تصرف در امور را داده است، اگر جهاز هاضمه داده، اجازه ی غذا خوردن هم داده است. پس اذن خدا در عالم تكوین تحقق یافته است:


خواجه چون بیلی به دست بنده داد
بی زبان معلوم شد او را مراد


دست همچون بیل اشارتهای اوست
آخر اندیشی عبارتهای اوست


(مثنوی، دفتر اول، بیت 935 -6)

اگر اربابی بیلی به دست رعیت خود می دهد، معلوم است كه به او اجازه ی بیل زدن داده است. همین دست و پا كه خداوند به ما داده است، مانند بیل و كلنگی است كه اربابی به دست رعیت خود می دهد، یعنی، به او اجازه و اذن تصرف و بهره برداری از این ابزار و آلات بخشیده شده است. جهازاتی كه در اختیار ماست، فقط جهازات بدنی نیست، ما

[صفحه 238]

اندامهای روانی هم داریم، غرایز و استعدادها و قدرت تفكر و تعقل كه خداوند به ما داد، به منزله اعضای روح ماست و نشانه ی اینكه به ما اجازه به كار بردن آنها داده شده است. اصلا دادن آنها مساوی اجازه استفاده از آنهاست. بر همین قیاس، آدمی اگر می تواند با خداوند انس بگیرد و در همنشینی با او آرام شود، اگر در سخن گفتن با او گمشده ی خود را پیدا می كند و صفای خاطر در خود می یابد، این عین اذن خداوند به بندگان خویش است تا او را بخوانند و طالب همنشینی با او باشند. پس آنچه امیرالمومنین اینجا به فرزندشان می آموزند، دو چیز است: یكی اینكه پیامبران ابلاغ كرده اند كه چنین اذنی هست، دوم اینكه وقتی چنین اذنی وجود دارد و تو آثار آن را در ساختمان هستی خود می یابی، از این اذن حسن استفاده كن و آن را معطل و بی ثمر نگذار، زیرا این اجازه حكمتی دارد و با بهره جستن از آن آدمی به غایاتی مطلوب می رسد. وقتی كسی از وجود دریای آب شیرین باخبر است و آن را در اختیار دارد و اجازه ی نوشیدن هم به او داده اند و او هم به آب احتیاج دارد چرا خود را سیراب نكند؟


صفحه 238.